ایا چیزی را از من پنهان میکنید؟» ناگیسا و هیکاری که همیشه در راه بازگشت از مدرسه به خانه بازی می کردند، اصلا بازی نمی کنند. یک روز پس از مدرسه، ایچیکا، که دوباره دعوت نامه را رد کرد، ناخواسته انها را دنبال می کند، اما انها را در نزدیکی دفتر سرایدار از دست می دهد. وقتی به ارامی وارد دفتر سرایدار شدم، شمعهای قرمز و یک دسته طناب کنف وجود داشت.