من شروع به زندگی با مادر شوهرم کردم، که یک پسر بی نهایت میل جنسی بود که هر روز تا پایان جی ● پو خودارضایی می کرد، و مادرم، که فضایی داشت که من می توانستم یک مرد سابق نیزه ای باشم که شریک ازدواج مجدد پدرم بود. یک روز، صدای عجیبی از طبقه دوم شنیدم، بنابراین مادر زنم زیرچشمی نگاه کرد و دید که دامادم خودارضایی میکند. - مادر زن سابق نیزه ای که به طور جدی نگران دامادش است، که بی پایان است، مهم نیست که چند بار انزال می کند. اگر این کار را با دهان خود انجام دهید، تقلب نیست ... مادر زن من یک پوست را از بین می برد ... به هر حال، او همچنین شورت خود را در می اورد و هیولای میل جنسی مسکو را نجات می دهد.