ساعی از شوهرش طلاق گرفته و با پسرش زندگی میکند. پسرم دوست دختر ندارد، به تعطیلات نمی رود، فقط تمام روز می خوابد. گاهی اوقات، من او را به یک سفر چشمه اب گرم دعوت کردم تا هر دو ما او را بیرون ببریم. پسری که همیشه مادرش را دوست داشت سائه با اعتراف ناگهانی گیج شد، اما او شور و شوق پسرش را از دست داد و درب ممنوعه را با وعده "اگر فقط یک بار ..." باز کرد. این یک وعده یک بار بود، اما ... در نهایت، موجی از لذت غریزه زنانه ساعی را بیدار می کند ...