# 97 این بار، به درخواست یک خریدار که به ورزشگاه می رود، هدف بزرگترین بزرگ است. من بلافاصله به باشگاه شخصی پیوستم. چشمان همه پسرها به سینهاش چسبیده بود. اتاق تعویض نیز یک فضول است. نصفه شب وارد خونه ام شدم تا اون سینه ها رو بمالم # 98 این یک درخواست از یک مرد نخبه است که در یک دانشگاه ملی معروف حضور دارد. -اون میخواد یه دختر لباس فرم رو که توی یه اپارتمان زندگی میکنه رو مرتکب بشه انها را در راه رفتن به مدرسه کمین کنید و انها را دنبال کنید. - فضول تنکه پوش در قطار، حمله به خانه اش در نیمه شب. دختری زیبا که با ارامش میخوابد