جوان گمشده به اخرین جایی که برای مصاحبه با او رفته است می رود، اما ایا به خاطر چایی است که سرو شده است؟ آگاهی... من هیجان زده ام... وقتی بیدار شدم، کشیشهای منحرف به من تجاوز کردند. "من نمی توانم بدنم را حرکت دهم... فقط باید صبور باشی... بدترین... اما هاها... احساس خوبی دارد!»