من یک راز داشتم که نمی توانستم در روزی که خواهر اولم را داشتم به کسی بگویم ... خواهرم، که خیلی مراقبه، ناخوداگاه منو با لباس های بی دفاع اغوا می کند! سینه های خدا خواهر من بر روی شانه های من هستند ... - در حالی که به من اموزش داده می شود به مطالعه، من انتظار نداشتم که برس پایین رابطه جنسی! - تمام شب و در داخل تا صبح می اید بارها و بارها تا زمانی که توپ طلا پژمرده. - دختر گاوچران Stakeout با حس به اشتراک گذاری در هر زمان! Skinship که بیش از حد نزدیک به مشاعره است که می تواند در یک نگاه دیده می شود، گونه من ● کو تیک زده است ... من نمی توانم روی مطالعاتم با این تمرکز کنم!