"هی! یوکو و پسرش، ریوتا، که معمولا همیشه دعوا می کنند. یک کلمه گاه به گاه ریوتا را عمیقا ازار می دهد و او بدن خود را به عنوان انتقام باز می کند. خفه کردن، ایراما، ویبراتور ثابت ... یوکو در معرض اموزش مازوخیستی مطیع است که غرور او را می شکند. افکاری که در لذت ذوب می شوند در حالی که از تحقیر متنفرند. یوکو، که از واقعیت غیرقابل قبولی که از ان متنفر است اما احساس ناامیدی می کند، شگفت زده شد، به تدریج مطیع می شود.