"هی برادر، بیا سکس کنیم!" - ایچیکا نوک سینه هایش را سرزنش می کند در حالی که او از پیشنهاد ناگهانی گیج شده است. - من نمی توانم مقاومت کنم، و من از بین می روم و به عنوان یک میز تمرین استفاده می شود! از شکنجه نوک پستان تا! - من نمی توانم خواهرم را که بیش از حد زیبا است تحمل کنم و در عمل جنسی غرق می شوم که به دنبال لذت بیشتر از یکدیگر است!