دلم برایت میسوزد... - بدن یک زن رسیده که در حال خرد شدن توسط احساس بی اخلاقی است، اما نمی تواند در برابر لذت مقاومت کند. هیتومی که به مدت چهار سال فرزندی نداشته است، توسط پدر زنش و رئیس روستا مجبور به پیروی از اداب و رسوم روستا می شود. یک روز، بی دقتی یوکی قوری میراث خانوادگی را می شکند. Keijiro، که از Yukie Ayamaru خشمگین بود، قوانین روستا را مجبور کرد [قسمت 3] یک روز، استمناء برادرش، که اتفاقا ان را دیده است، چرخ دنده های زندگی روزمره را ناراحت می کند [قسمت 4] عروس مجبور به تغییر لباس شنا می شود و دستش سینه هایش را می مالد در حالی که می گوید که ترشح هورمون های زنانه را ترویج می کند ... [قسمت 5] عروس ظاهر ضعیف پدرشوهرش را دید و وانمود کرد که مادرش است و از او مراقبت می کرد، اما شجاعت روح پدر زنش ... قسمت ششم: پدر زن که می خواهد چهره نوه اش را ببیند نگران پسر و همسرش است