سومیر هنوز با شوهرش میچرخه ولی یه کم ناراضیه یک روز، سومیر در راه خانه از خرید توسط پسرش دیده شد. پسر به دلیل نشت مادرش نعوظ می شود. سپس پسر از نظر جنسی از مادرش اگاه شد و در نهایت یک شب بیرون رفت. پسری که میان پاهای سومیر را بو میکشید. سومیر متوجه می شود و سعی می کند مقاومت کند، اما پسرش او را هل می دهد. از ان روز به بعد، سومیر توسط مارا جوان و سخت پسرش شیفته شد .