پنج سال از زمانی که من شروع به کار در فروش تجهیزات فناوری اطلاعات کردم می گذشته است، و من به بخش پنجره اختصاص داده شده ام زیرا نمی توانم کار کنم، و من همچنان با تنبلی کار می کنم حتی اگر دستمزدم کاهش یابد. میخواهم استعفا دهم اما نمیتوانم شغل دیگری پیدا کنم. تنها لذتی که در روزهایم داشتم رئیسم بود، اقای شیرامین. یک شب، من توسط سالمندانم مجبور به کار شدم و اضافه کاری کردم و با اقای شیرامین تنها بودم. - من افسردگی های مختلف را جمع اوری کردم، و من اقای شیرامین را با حرکت متعهد کردم، و از ان زمان ...