-دوست دخترم هیچوقت نمیذاره خام انجامش ندم ! هنگامی که زمان برای قرار دادن ان می اید، به من یک لاستیک داده شد ... من هنوز هم نمی توانم ان را انجام دهم ... - وقتی که من در مورد راحتی سنجاب خام توهم زده بودم که نمی دانستم چه زمانی می توانم این کار را انجام دهم، خواهر بزرگترش بزرگ خود را نشان داد و من را به شات واژن اغوا کرد! ازش خوشم میاد، ولی اگه دعوت شده باشه رد کردنش بده... تو را می خواهم! - وقتی من دیوانه در مورد مشاعره کرکی و سنجاب خام بود، من در نهایت توسط او گرفتار! اما انقدر خوب است که نمی توانم متوقف شوم! - شات واژن به طور مداوم به خواهر خود را به عنوان ان است!