او قرار بود مردان شوهرش را به یک مهمانی سرگرم کننده دعوت کند. "من تعجب می کنم که ایا من بیش از حد نوشیدم،" ساکی بیدار می شود و متوجه می شود که بدن او بسته شده است. - یک جشنواره پس از درک ان است که کار یک تابع است. شوهرم هم خواب است و حتی اگر من درخواست کمک کنم، نمی اید. در شرایطی که او نمی تواند حرکت کند، ساکی با اکراه بدن خود را می بخشد. از امروز، روزهای تسلیم شدن به لذت طناب کنف اغاز می شود.