کنجی و همسرش کارن که تصمیم گرفتند در یک اپارتمان کوچک زندگی کنند. پدر زنم، تورو، که نگران چنین دو نفری است، با سوغاتی به خانه جدید امد. در ابتدا برای حمایت از یک زوج جوان بود. با این حال، در حالی که به کارن نگاه می کند، که زیبا است و سینه های بزرگ دارد، تورو با خواسته های خود تحریک می شود. و هنگامی که او کارن را با ماشین به محل کار خود می برد، تورو ناگهان به یک "گرگ ارسال" تبدیل می شود. -اون سینه های پر از ابش رو مکید و اونا رو زمین زد بعد از ان، هر روز کارن را در یک ماشین در راه خانه اش کمین می کردم.