ازدواج با یک همکار قرار بود خوشحال باشم... - او دستور داده شده است برای رفتن به یک سفر کسب و کار با ان شخص که زخم عاطفی فراموش نشدنی تحمیل انقدر که او می خواهد برای پاک کردن گذشته او قدمت بود. او را مجبور به نوشیدن داروی مقوی غرایز جنسی در هتل که در ان او اقامت است و بدترین گذشته خود را احیا شده است. "حتی اگر او در انتظار... ولی... خیلی وقت است که در چنین موقعیت خطرناکی قرار نگرفتهام.» همه چیز شروع به فرو ریختن می کند ...