بو× طلسم پا× توهم. غرور یک مرد کوچک که توسط پاهای بیش از حد زیبا خود لگدمال شده است. فکر اینکه بخواهیم به نحوی توسط این پا مدیریت شود ... انقدر جذابه که بین پاهاش رو میماله - صورت او با پاهای جوراب شلواری خفه لگدمال شده است، به دهان او رانده، لیسیده و خدمت کرده است. بوی و خوشمزه جوراب شلواری در دهان گسترش می یابد. یک منطقه ممنوعه که برای انگشتان دست، کف پا و پاها غیر قابل مقاومت است. - پا زدن با استفاده از انگشتان پا، خفه کردن با استفاده از پاها، لذت بردن از لگدمال شدن بر روی صورت، گونه ها و بدن.