در حالی که من یک رونین با هدف دانشکده پزشکی بودم، به یک اپارتمان در توکیو نقل مکان کردم. من تعجب می کنم که چه نوع فردی در کنار خانه زندگی می کند ... اگر چه من برای اولین بار در مورد زندگی به تنهایی مضطرب بودم، توانستم به طور تصادفی در محل دفن زباله به همسایه ام سلام کنم. او یک زن متاهل بسیار زیبا و زیبا بود، اما ... - لباس های او شفاف بود و لباس زیر شیطان او کاملا قابل مشاهده بود. من یک دعوت نامه برای خوردن از چنین زن متاهل دریافت کردم ... نتونستم کمک کنم اما امیدوار بودم