"متاسفم که ناگهان یک ظاهر شرم اور به شما نشان می دهم، چه رسد به داشتن رابطه جنسی با پسرم و احساس ان. مادر رد صلاحیت شده... نه... این یه رد صلاحیت انسانیه... من همچنین دلیلی دارم که چرا این اتفاق افتاد ..." ری تصمیم گرفت با پسر و همسرش زندگی کند زیرا سه سوگواری شوهرش به پایان رسیده بود. به نظر می رسد ری رابطه خوبی با پسرش و همسرش ایجاد کرده است که هر دو کار می کنند و می توانند با هم زندگی کنند. با این حال، ری با تنهایی غیبت شوهرش با درد و خودارضایی بدنش که به یک روال روزانه تبدیل شده بود، منحرف شد. نیمه شب، ان روز بدنم را ارام میکردم، اما پسرم به ان نگاه میکرد. - هنگامی که او با عمل ارامش خود به اوج خود رسید، پسرش ظاهر شد و یک چوب نعوظ داغ را در بدن ری قرار داد، که امتناع کرد. ری، که بدن خود را بخشید، حتی اگر به زور بود، پس از ان همانطور که پسرش از او خواسته بود، عمل کرد، اما به تدریج ری شروع به جستجوی پسرش کرد. در ان زمان اتفاق عجیبی برای بدن ری افتاد. پریودم بالا رفت. ری احساس می کند که او به عنوان یک زن و یک زن انجام شده است، به پسرش در مورد ان می گوید و به او می گوید که او قصد دارد این رابطه را پایان دهد ...