اخیرا خواهرم به یک بدن بالغ تبدیل شده است. - وقتی به پانچیرا گاه به گاه و قفسه سینه شیرین نگهبان نگاه کردم، ناخواسته نعوظ کردم! سپس گفت: ای برادر، ایا تو در مورد من هیجان زده هستی؟ و من نمی توانستم کمک کنم، اما گفتم: "شما در مورد من هیجان زده هستید." به وضعیت گفتن بازگشت! درسته که من، یه باکره، نعوظ کردم. اما خواهر من خواهر من بود و به نظر می رسید در مورد نعوظ من هیجان زده ... استدلال های زشت از خطی عبور می کنند که نباید از ان عبور کرد ... هر دوی انها فکر می کنند این فقط یک زنای با محارم یک روزه است.