من با دوست دخترم مگومی زندگی ارامی داشتم، اما یک راز داشتم. این یه رابطه با واکا هست که همسایه بغلی زندگی میکنه در ابتدا، این فقط یک احساس سبک بود. اما با گذشت زمان، من توسط واکا گرفتار شدم و بیشتر و بیشتر افزایش یافت ... - من در مقابل خانه های یکدیگر دادم، به خانه امدم در حالی که مگومی از خانه خارج شده بود و رابطه جنسی داشت، و من به تدریج به این رابطه غیر قابل مقاومت تبدیل شدم که من در استانه تکرار کردم که ایا من پیدا شدم یا نه. اگه متوجه شدی