با توجه به سیاست شرکت، تصمیم گرفتم یک کاراموز به نام یوکی را بپذیرم، اما از این مرد که نمی توانست در سایه کار کند ناامید شدم. علاوه بر این، او کمی به همسرش، ایری می دهد. در همین حال، او متوجه می شود که ظاهر ایری روز به روز تغییر می کند. این یک پیش بینی بد است، اما همسر من ممکن است با یوکی رابطه داشته باشد ... و امروز، پس از نصب یک دوربین نظارتی، یوکی را به خانه فراخواندم، گفتم که یک ماموریت دارم، و تصمیم گرفتم خانه را ترک کنم ...