من از مشاوره ناگهانی دخترم شگفت زده شدم ... دخترم نگران دوست پسرش بود... قبل از شوهرش، او تنها با تنها دخترش زندگی می کند. نمیتونستم تنهاش بذارم نگرانی دخترم طبیعی نبود. "دیک دوست پسر من بیش از حد بزرگ است، رابطه جنسی دردناک است و من می خواهم به شکستن ..." ناامیدانه فکر کردم. و جوابی که دادم این بود که... شاید انتخاب اشتباهی بود... اما به طرز عجیبی، رابطه بین دخترم و دوست پسرش اصلاح شد. ولی... من... دیک دوست پسر دختر من ... این احساس غیر قابل تحمل خوب است ... حتی با اینکه باحاله... قبل از اینکه بفهمم، بدنش را میخواستم...