مردی حدس می زند که رازی را می داند که نمی خواهد کسی بداند، به محل کار یک زن با سینه های بزرگ می رود و دستور شرم اور می دهد [سفارش خدمات مشتری با رانش] [توالت انسانی در صندلی مرد] [اجبار در نقطه کور] [وسوسه درج خام یک زن و شوهر مشتری] [پیاده روی برهنه در یک پرواز شبانه] M زن که کاملا مطیع است در شرایطی که او نمی تواند در طول پرواز فرار کند، در طول کار تحقیر می شود و ناامیدی را بارها و بارها تکرار می کند!