شوهر ریکو در یک سفر کاری است و او روزهای خسته کننده را با کارهای خانه، مراقبت از کودک و پاره وقت تکرار می کند. اخیرا، من با Azuma، یک دانش اموز که وقت خود را در کار نیمه وقت من صرف می کند، دوست شده ام. - با استفاده از غیبت شوهرش، او یک رابطه محدود به زمان را پذیرفت. از ان زمان، این دو بارها و بارها در بین کار کافر شده اند. بدن ریکو در یک زمان محدود در لذت متراکم غرق می شود و به شدت اشفته می شود. قبل از اینکه من ان را می دانستم، من احساس درد تمام وقت و همچنان به گرم و مرطوب در جستجوی یک مرد جوان.