من یه دختر بخت ازمایی هستم مدتی بود که او را ندیده بودم چون قرار بود فارغالتحصیل شود. او در مدرسه به دوستانش درباره رابطه اش با من چیزی نگفت و وانمود کرد که جدی است. از انجا که من با خیال راحت فارغ التحصیل شدم، اسپرم های زیادی را به عنوان پاداش درست بعد از مراسم به او دادم. من خوشحال بود که من اجازه دهید juniors من در شرکت و دوستان دانشگاه من شوهر زن زانیه و نوشیدن مقدار زیادی از اسپرم. همانطور که انتظار می رفت، لحظه ای بود که من ناراحت شدم وقتی دیدم او توسط غریبه ها بود، اما زمانی که چهره اش را دیدم که یک دیک بزرگ را در سلامت خوب نگه داشت، به هیجان تبدیل شد. من احساس گلو عمیق با چشمان اشک اور و بزاق چکه، و من با ضخیم و ولگردی و قانونی شکنی چندین بار بود. من خوشحال ترین زمانی که من او را به عنوان پاداش نهایی بود، بنابراین مهم است حتی پس از فارغ التحصیلی