هیماری، همکلاسی که وقتی بیمار بودم و استراحت میکردم دفترچه یادداشتی به خانهام اورد. - او یک دانش اموز افتخاری در کلاس خود است و سینه های بزرگ دارد، اما او هر کاری را در مقابل من انجام می دهد. من بزرگ هیماری را می گیرم و انها را در دهانم میاندازم. من در مورد هیچ چیز شکایت نمی کنم حتی اگر اسباب بازی را سرزنش کنم یا در بزنم. -این خودارضایی گوشت مطیع منه .