یک تراژدی ناگهانی به خانواده ای می رسد که زندگی عادی اما شاد را زندگی می کنند. پدرش مخفیانه به خانواده اش بدهکار است و خیلی دیر شده است. در نهایت، مردی از جاده افراطی جمع کننده به خانه ای که خانواده در ان زندگی می کردند امد ... "لطفا من و دخترم را به جای تحمل بدهی شوهرم نگه دارید، لطفا" و چه لذتی است که مادران و دخترانی که همچنان به زور مورد تجاوز قرار می گیرند، می دانند؟