پدر و مادرم برای سالگرد ازدواجشان به سفر رفتند، و تنها برای سه روز، معلمی که برای تدریس به من امده بود متوجه شد که حالم خوب نیست، و من اعتراف کردم که قلبم شکسته است. معلم نگران سعی کرد من را تشویق کند و گفت: "من به شما یک دختر یاد می دهم" و من را بوسید ... - معلمی که به من اموخت وقتی می توانید کاری را که دوست دارید انجام دهید، می توانید یکدیگر را با یک بلوکیس غنی و یک رابطه جنسی دلپذیر دوست داشته باشید. من شادترین سه روز زندگی ام را با یک معلم زیبا خواهم گذراند.