مردی که واسطه یک دختر فراری و یک زن که می خواهد برای کسب درامد با داشتن سرگرم کننده است. وقتی با یک تصادف علاقه به اتاق می روم، یک اتاق کثیف است ... چیبیتوری خوشحال است که یک پاکت با کمربند متصل شده است. چیزی که در انجا ظاهر شد پیرمردهای نفرت انگیز بودند. - او توسط مردانی که بسیار هیجان زده برای دیدن Chibitori وحشت زده پرتاب و صورت خود را با اب دهان تند و زننده پوشیده شده است. "متاسفم، مرا ببخشید،" او گریه می کند، اما او کمک نمی کند. "من یک عروسک زیبا از عموهایم پیدا کردم."