یک روز، میو یک زوج مشکوک را می بیند و به نوعی کنجکاو است و او را دنبال می کند. هنگامی که یک زن کت خود را در یک انبار کم نور در می اورد، چهره برهنه او در معرض دید قرار می گیرد و با طناب کنف بسته می شود. میو خودش را فراموش کرد و به تماشای بازی دگردیسی زن و شوهر ادامه داد، انگار که او ان را بلعید.