JUQ-289: وقتی همسرم را باردار بودم، پرهیز میکردم و وقتی به صابون میرفتم... خانم شماره یک فروشگاه که بیرون امد دوست همسرم مارینا بود. مارینا شیرایشی
When I was pregnant with my wife, I was abstinent, and when I went to the soap ... The No. 1 lady at the store who came out was my wife's friend, Marina. Marina Shiraishi
تاکشی خوشحال است که همسرش باردار است، اما به لطف ان، زندگی شبانه را ترک می کند. نمیتوانستم تحمل کنم، و وقتی مخفیانه به سراغ صابون رفتم، چیزی که بیرون امد این بود که