ایچیکا، دوست دوران کودکی که مدتهاست با یک خط نفیس که از ان متنفر نیستم، مرا مورد ازار و اذیت قرار داده است. چند سالی از زمانی که من یه دختر بودم میگذره کمکم احساس کردم که او از من دور است. - با این حال، یک روز، من به طور ناگهانی شروع به لیسیدن من از بالای شلوار من! در حالی که احساس گرمای بزاق، حماقت در شلوار در استانه انفجار است! - اگر شما در مورد انزال به عنوان ان است، ان را متوقف کنید! - من می خواهم زندگی کنم، اما من در اینجا نیز مورد ازار و اذیت قرار می دهم! - من مجبورم تحملش کنم و مایع غده کوپر به دهان ایچیکا می ریزد! من می خواهم به انزال!