بدترین... باورم نمیشه دارم یه اتاق رو با رئیسی که بیشتر از این ازش متنفرم، شریک میشم - Himeka، یک کارمند زن که قرص های خواب اور قرار می گیرد، فضول، تهدید و تجاوز بدون هیچ راهی برای انجام ان! من شما را دیوانه می کنم (می خندد). - در یک اتاق با تهویه مطبوع شکسته، پیستون شدید عرق پدر زشت تفاله است که تا صبح ادامه دارد! -من از شیر خسته شدم ! دو تا شلیک! سه تا شلیک! یک الت تناسلی بی نظیر که حتی اگر ان را خاموش کنید، کاهش نمی یابد! به نظر میرسه قراره سرزندگی کنه، مگه نه؟ نمیتونی تحملش کنی، میتونی؟ ببین، باحاله! -دارم میرم ! اوه خدای من! تکان دادن سینه های بزرگ! -یه بدن گوشتی که به عقب خم میشه !