خاطرات دگردیسی از یک دختر زیبا که عاشق درد است! عموت رو تحریک کن! خفه کردن غش التماس جنسیت! "ایا من یک دختر دیوانه هستم؟" و "پدر و مادرم به حومه شهر رفتند تا جراحات مادربزرگم را ملاقات کنند. پدر و مادرش که نگران بودند کوزو برای مدتی تنها بماند، تصمیم گرفتند کوزوئه را در خانه عمویش ترک کنند. عموی من یه منحرفه که وقتی بچه بود با کوزو شوخی میکرد و Kozue تبدیل به یک ذهن و بدن شده بود که تنها می توانست با دگردیسی از ان تجربه هیجان زده شود. - فضایی که در ان دو نفر از انها یک فضای ناخوشایند دارند - Kozue عموی خود را تحریک می کند، که هنوز منحرف بود ..."