وقتی در مدرسه ابتدایی بودم، برای اولین بار در مورد کار مادربزرگم یاد گرفتم. این یه فالگیره مادربزرگم قدرتهای مرموزی داشت. قدرت دیدن گذشته و اینده مردم... و من همچنین یک فالگیر شدم. اما من نمی توانم گذشته یا اینده را ببینم ... مادربزرگم گفت: تو افکار شیطانی زیادی داری.» یه چیزی بود که میتونستم ببینم این انگیزه پنهانی یک مرد بود ...