-روزهایی که توسط د ام تحت نظر شوهرش اموزش دیده یک دختر که در خارج از منزل به عنوان کمتر از یک حیوان خانگی گرفته شد و همچنان به تحقیر برهنه ... "ان را دور نیندازید زیرا من هر کاری را برای هر سفارش یا خدمات H انجام می دهم ..."، دختری که به عنوان یک برده جنسی انضباطی بود تا چیزهای شرم اور و بدبختی لذت بخش شود. یک روز شوهرم از دستم خسته شد و تقریبا لخت مرا در شهر رها کرد. دختری که به ارامی و مودبانه مانند یک دختر معمولی توسط مردی که دختر را برداشت، درمان شد و به عنوان یک برده جنسی زندگی می کرد ● در یک نوازش ملایم چرخید، "سکس واقعا احساس خوبی داشت ..."، و برای اولین بار در عشق به سکس، او در نهایت از نفرین به عنوان یک برده جنسی ازاد شد ● ...