ناگهان پدرش ناپدید می شود و شیون با مادرش زندگی می کند. وقتی برای پرداخت اجاره می روید، متوجه می شوید که ماه ها بزهکار بوده اید. دختر، که کسی را ندارد که به او تکیه کند، التماس می کند که از صاحبخانه خشمگین و بدجنس که عقب نشینی می کند و بدخلق است، مراقبت کند. از او خواسته می شود که با مراقبت از وعده های غذایی خود، لباس پوشیدن و مراقبت از محیط شخصی خود، از سیمو مراقبت کند و او گیج می شود و امتناع می کند، اما او به خاطر خانه اطاعت می کند. - همانطور که به او گفته می شود که او نمی تواند رد کند زمانی که او برای بدن او خواسته می شود ... سینه اش به بدن یک مرد مالیده شده و باسنش تکان خورده است.