همسرم، که به صورت پاره وقت در یک فروشگاه مربوط به مواد غذایی در شهر کار می کند، سوار بر یک ماشین بود که توسط یک کارمند مرد هدایت می شد و در تحویل کمک می کرد. یک روز، من توسط یک مدیر فروشگاه مرد در ماشین خجالت زده شدم و صندلی مسافر را هل دادم ...! [همسر یک مدل لباس زنانه] یک کار نیمه وقت به عنوان یک مدل برای بروشورهای لباس زنانه که من هیچ انتخابی نداشتم جز اینکه به درخواست یک اشنا دریافت کنم. من از استودیو با ماشین مردی به نام معلم عکاس به خانه فرستاده شدم. یک روز، من شنیدم که یک پروژه ناگهانی در ماشین وجود دارد ...!