یک روز وقتی از مدرسه به خانه امدم، پدربزرگم دزدکی وارد اتاقم شد و شلوارم را بو کرد. این پیرمرد کثیف داشت از نظر جنسی به من نگاه میکرد. باید مطمئن شوم که میدانم چه کار میکنم.» خانم ماریکا با صدای شیرین توسط پدربزرگ کیمو محدود و اموزش دیده است! -مثل سگ باهاش رفتار کن و بزنش ! - استمناء اجباری در حالی که لگد زدن به پای خود را! - نشان دادن رابطه جنسی با دوست پسر خود را و به طور کامل از بین بردن عشق زودگذر پدربزرگ خود را!