ازوسا و همسرش در شرایط خوبی هستند، اما حدود ده سال است که زندگی شبانه نداشته اند. احساس میکردم به عنوان یک زن در حال پژمرده شدن هستم. با این حال، هنگامی که من با هم در وظیفه تمیز کردن در انجمن محله کار می کردم، رابطه خوبی با رئیس محله داشتم و به جای شوهرم از یک زن لذت بردم. با این حال، رئیس محله دیگر نمی امد. وقتی فهمیدم رئیس محله ناگهان فوت کرده است، افسرده شدم. یک روز، شوهرم یک زیردست از شرکت را به خانه اورد. وقتی زیردستان من دوش می گیرند، من ناخواسته شلوارشان را بو می کنم ...