اقای هاسگاوا چنان زیبایی دارد که اگر در شهر از کنارش رد شوید، ناخواسته به عقب نگاه خواهید کرد. مشکل او این است که او در واقع تجربه کمی با مردان دارد. او از زمانی که دانشجو بود با چندین مرد قرار گذاشته است، اما او هرگز از رابطه جنسی راضی نبوده است، زیرا او همه گیاهخوار است. علاوه بر این، شوهر فعلی او در زندگی جنسی او چندان فعال نبود و یک روز از عذاب زندگی می کرد. یک روز، هنگامی که من یک کثیف را در قطار ملاقات کردم، تمایل پنهان در او بیدار شد. و به نظر می رسد که هیجان فراموش نشده است، و به نظر می رسد که دیک درد می کند زمانی که او به یاد می اورد که او چندین بار مورد ازار قرار گرفت. این بار، من نمی توانستم میل جنسی پر از من را سرکوب کنم و تصمیم گرفتم برای ظاهر داوطلب شوم.