ازو در خانه پدر و مادرش در حومه شهر زندگی می کند و روزهای خود را بدون تحریک می گذراند. من به چیزهای H علاقه مند بودم و با اطلاعات و فیلم ها در اینترنت در عذاب بودم. یک روز، هنگامی که ازو به خانه امد، خواهرش و همسرش برای اولین بار پس از مدت طولانی به خانه بازگشتند و خانه شلوغ بود. ان شب، ازو شوهر خواهرش را بعد از ضیافت مست میبیند. - من کنجکاو در مورد برادر در قانون من از اندازه محترم حتی اگر من نعوظ ندارد! پس از ان، ازو، که پر از افکار در مورد برادر شوهرش بود، در نهایت به اتاقی که خواهرش و همسرش می خوابند، دزدکی حرکت می کند.