من با دانش اموزانی که تدریس می کردم مشکل داشتم. - در حالی که پدر و مادرش انجا هستند، او به طور جدی به کلاس گوش می دهد، اما زمانی که او تنها است، او کلاس را رد می کند و فقط چیزهای شیطانی صحبت می کند. اون از روی کنجکاوی شروع کرد به دست زدن به زانوی من و من نتونستم تحملش کنم