من دوستانی در اطرافم دارم که به نظر می رسد دختران فعال پدر هستند ... با این حال، من تصمیم گرفتم پرستار شوم تا کار پیدا کنم تا بتوانم بدون تکیه بر مردان در جهان زندگی کنم. من هرگز رویای ان را نداشتم که روزی برسد که کت سفیدم را در مقابل ساکنان در کنم، ظاهر نوزادم را نشان دهم و تحت معاینه پزشکی قرار بگیرم. اشکها پر از عجیب بودن، پوچی و غم بود. اما شرم را از سالمندان خود دور بریزید! لازم است قوی زندگی کنیم...