یک راز بین پدرش و ارو وجود دارد که او نمی تواند به کسی بگوید. رازی که نمیتونی به دوستات بگی، نمیتونی به معلمات بگی، چه رسد به مادرت. من گزینه ای برای گفتن نه نداشتم. عشق تحریف شده پدرم که تشدید می شود ... من یه دوست پسر دارم که همچین زندگی ای داشته باشه یک روز، پدرم که شاهد دوست پسرش در اتاق بود، مسخره رفتار کرد.