بدون پول، بدون مو، بدون شهرت... لازم نیست کاری بکنی دختری که مادری اش برای یک پدر میانسال با پشت تنها درد می کند، با چسبیدن به پوست چسبنده در حالی که عرق می کند، در رابطه جنسی غوطه ور می شود. گریس یک پدر میانسال که در یک فرصت نادر خیره می شود و تکنیک لیسیدن پوست و نقره اعتیاد اور، عرق، اب دهان، جزر و مد، اب میوه عشق ... مقاربت گرمسیری که مایعات بدن و عقل را در یک اتاق شش تاتامی پر از بوی وابسته به عشق شهوانی تبخیر می کند. طعم تمام پیرمردان که در خوابگاه مجرد زندگی می کنند ... من تعجب می کنم که ایا دخترانی وجود دارند که پیرمردها را دوست داشته باشند.