زنی که در یک برنامه دوستیابی ملاقات کردم. - او به نظر می رسد یک دانش اموز است، اما از او خواسته می شود که یک تاریخ خواب با یک مرد مسن با استفاده از یک ماشین که او نمی تواند با یک همکلاسی مرد انجام دهد - پس از پایان روز مدرسه، او می گوید که او دیگر یک کودک نیست، بنابراین او لباس خود را نگه می دارد و در تاریخ ماشین می رود. بوسه هر بار که چراغ راهنمایی قرمز می شود، بوسه در خارج از منزل در دریای کاماکورا، و هنگامی که شما از خوردن و راه رفتن خسته، به هتل بروید. - من به او بوسه های زیادی دادم که او دوست داشت، و من تا صبح با یک دختر یونیفرم پوش که بیشتر و بیشتر وابسته به عشق شهوانی شد، واژن گرفتم.