سومیر چنان میل جنسی قوی داشت که دوست پسرش او را از جدایی جدا کرد. یک روز، زمانی که من به دنبال چیزی در اتاق کاتسوهیکو برادرم بودم، یک بلیط سیلی شانه ای استفاده نشده پیدا کردم که مدت ها پیش ساخته بودم. وقتی پدر و مادرم در سفر بودند، کاتسوهیکو را بیرون اتاق دیدم که به همان اندازه که می خواست خودارضایی می کرد.