اونی که به دریهرو اومد همون دختر فنگ بود که بهم زور میگفت این خیلی ناخوشایند است، اما من برای ان پرداخت کرده ام، و زمانی که من سعی می کنم ان را تا انجا که می توانم بیرون بکشم، قطعا امتناع می کنم، "من نمی خواهم چانه خشن شما را ببینم ..." اوه ~ اوه، من تعجب می کنم اگر من می توانم چنین نگرشی را حفظ کنم حتی اگر من به بیت های گوشت خوک تکامل یافته فوق العاده بزرگ نگاه کنم (می خندد) ~ w به نظر می رسد که من نمی توانم چشمانم را از نعوظ کامل Ji ● Po حتی اگر من ان را دوست ندارم، و من به شما اجازه می دهم ان را برای زمان حال W انجام دهید