هیبیکی با شوهر سابقش بیمار شد و پس از ان به تنهایی زندگی کرد. من شوهر فعلی من، Satoru، از طریق معرفی یک دوست ملاقات کرد، و عمیق تر رابطه ما با یکدیگر از طریق پخت و پز، که یک سرگرمی است، و چهار ماه پس از قدمت دوباره ازدواج کرد. یک روز، دامادم یوتا به زور به من تجاوز کرد و به زور واژن شلیک کرد. یوتا، که بیش از حد بی نظیر است، بارها و بارها Hibiki را مرتکب می شود و همچنان ان را در داخل قرار می دهد تا زمانی که او تصور می شود ...